۱۳۹۲ مرداد ۳۱, پنجشنبه

همراه شدن مادر حسین رونقی با فرزند در بندش

همچنان از گذشته تا به امروز، حال و هوای وبلاگ نویسی در ایران خراب است و روز به روز هم بیشتر می شود و تمام اینها نشات گرفته از حکومتی دیکتاتوری در ایران است که اصلی ترین و ابتدایی ترین اصل دموکراسی یعنی بیان حقیقت و گشودن زبان به اعتراض را می گیرد .


درباره حسین رونقی می نویسم وبلاگ نویسی که از سال 1388 و در جریانات آن سال دستگیر و به زندان افتاد بعد از چند ماه با وثیقه از زندان آزاد می شود و مجددا بعلت کمک رسانی به زلزله زدگان آذربایجان به زندان می افتد ،این ضرب المثل مصداق پیدا می کند که می خواستیم ثواب کنیم ، کباب شدیم. هیچ جای دنیا ناجی و کمک کننده را مجرم و زندانی نمی کنند ولی در جمهوری ننگین آخوندی همه چیز نوبر است و دنیا را با کارهایشان شکه می کنند ،مادر حسین رونقی گفت :(دیگه پولی برای تهران آمدن نداریم تا به پسرمان سر بزنیم ، هر هفته از تبریز به تهران می آییم تا جویای حال حسین شویم ، چقدر آزارمان می دهید ، یا او رابکشید یا اجازه بدهید به مرخصی آنهم برای مداوای خودش بیاید ) حسین رونقی بخاطر حال و روز دیگر زندانیان دست به اعتصاب غذا زده است و از قبل هم یک کلیه ی خودش را از دست داده  و از کلیه ی دیگرش 80 درصد باقی مانده است و تنها کاری که مادرش می توانست انجام دهد تا صدای خودش و فرزندش را به گوش جهانیان برساند همراه شدن با فرزندش بود که آن هم اتفاق افتاد . مادر حسین رونقی هم دست به اعتصاب غذا زد...



آقای حسن روحانی ، رئیس جمهور وقت ایران انگار چشمانت کور است و نمی بینی و تنها زبانت برای دادن شعارهای زیبا باز می شود ،  گویند سگ زرد برادر شغال است ، همه تان سرو ته یک کرباسید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر