همچنان از گذشته تا به
امروز، حال و هوای وبلاگ نویسی در ایران خراب است و روز به روز هم بیشتر می شود و
تمام اینها نشات گرفته از حکومتی دیکتاتوری در ایران است که اصلی ترین و ابتدایی
ترین اصل دموکراسی یعنی بیان حقیقت و گشودن زبان به اعتراض را می گیرد .
درباره حسین رونقی می
نویسم وبلاگ نویسی که از سال 1388 و در جریانات آن سال دستگیر و به زندان افتاد
بعد از چند ماه با وثیقه از زندان آزاد می شود و مجددا بعلت کمک رسانی به زلزله
زدگان آذربایجان به زندان می افتد ،این ضرب المثل مصداق پیدا می کند که می خواستیم
ثواب کنیم ، کباب شدیم. هیچ جای دنیا ناجی و کمک کننده را مجرم و زندانی نمی کنند ولی
در جمهوری ننگین آخوندی همه چیز نوبر است و دنیا را با کارهایشان شکه می کنند
،مادر حسین رونقی گفت :(دیگه پولی برای تهران آمدن نداریم تا به پسرمان سر بزنیم ،
هر هفته از تبریز به تهران می آییم تا جویای حال حسین شویم ، چقدر آزارمان می دهید
، یا او رابکشید یا اجازه بدهید به مرخصی آنهم برای مداوای خودش بیاید ) حسین
رونقی بخاطر حال و روز دیگر زندانیان دست به اعتصاب غذا زده است و از قبل هم یک
کلیه ی خودش را از دست داده و از کلیه ی
دیگرش 80 درصد باقی مانده است و تنها کاری که مادرش می توانست انجام دهد تا صدای
خودش و فرزندش را به گوش جهانیان برساند همراه شدن با فرزندش بود که آن هم اتفاق
افتاد . مادر حسین رونقی هم دست به اعتصاب غذا زد...
آقای حسن روحانی ، رئیس
جمهور وقت ایران انگار چشمانت کور است و نمی بینی و تنها زبانت برای دادن شعارهای
زیبا باز می شود ، گویند سگ زرد برادر
شغال است ، همه تان سرو ته یک کرباسید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر